شاخصه های اصلی هنرهای سنتی
هنرهای سنتی جنبه هنری دارد و در آن سنت ها و فنون و روش های ویژه هنری و ابزار و مواد خاص با کیفیت پذیرفته به کار می رود.
داشتن جنبه هنری، تفاوت و مرز بین هنرهای سنتی و صنایع دستی را مشخص میکند.
هنرهای سنتی از پشتوانه اعتقادی و بینشی و اندیشه متعالی برخوردار است.
ریشه در تاریخ دارد و حامل میراث فرهنگی و هنری است.
کمک رسان به رشد و تعالی انسان است و به عنوان یک امر خیر ساخته و پرداخته می شود.
یک محصول فرهنگی است و حامل پیام و محتوای پرارزش است.
جز صنایع مستظرفه است.
در صنایع مستظرفه جنبه ی زیبایی آثار بیشتر از جنبه ی کاربردی آن است.
صنایع مستظرفه، عبارت است از آثاری که نقش و نگار با تاکید بر تزئینی بودن اثر، در نهایت ظرافت و دقت بر آن ها اجرا میشود، مانند: طراحی، نقاشی، تذهیب، تشعیر، نگارگری و…
دسته بندی هنرهای سنتی
هنرهای سنتی ایران، گروهی ازهنرهای پر پیشینه کشورمان نظیر صنایع دستی، خط و خوشنویسی، معماری سنتی، موسیقی سنتی، نمایش های سنتی ( من جمله تعزیه )، لباسهای سنتی و … را شامل میشود که هر یک برای خود جایگاه خاص و ویژه ای داشته و دارد و در طول تاریخ با تحولات و فراز و فرودهای متعددی رو به رو بوده و در حال حاضر هم تبلور عینی فرهنگ و هنر اصیل و پر مایه ایران است.
بطورکلی؛ هنرهای سنتی ایران را به 5 دسته عمده تقسیم میکنند:
- شعر و ادبیات
- موسیقی
- معماری و هنرهای وابسته
- نمایش های سنتی و آیینی
- صنایع مستظرفه
( که بجز 5 دسته بالا همه آثار هنری را شامل میشود؛ هنرهایی مانند نقاشی، کتاب آرایی، هنرهای چوبی مانند منبت کاری و… )
تعاریف هنر از دیدگاه های مختلف
هنر عبارتست از کیفیت بیان و اداء یک مطلب به شکلی زیبا و ظریف و توام با ذوق در هنر، اصل اول اینست که هنرمند یک پیام و مقصود و مضمونی را که در ذهن داشته باشد، بخواهد آنرا به مخاطبین خودش تعلیم بدهد و به ذهن ها و دلها برساند و در آن رسوخ بدهد و دوم اینکه این کار را با ظرافت و زیبایی و بصورت جاذبه دار انجام دهد که این را ما هنر می گوئیم.
- محتواي حقیقی هنر باید روح تقوي و طهارت را در انسانها زنده کند و ما که از هنر استفاده می کنیم، باید مواظب باشیم که آن خنجر تیز آبدیده هنر در ما آن حقیقت و جوهر ارزشمند تقوي را در هم نشکند و نابود نکند.
- هنر در صورتی ارزش دارد که یک محتوایی داشته باشد و یک چیزي را بیاموزد.
- خطی را که مردم آن را تعقیب می کنند، روشن می کند و در کل براي سعادت و رستگاري مردم یک عامل باشد، این هنر را هنر متعهد می نامند.
- حافظ شیرازي تنها هنرمند نیست، بلکه معارف بلندي نیز در کلمات او وجود دارد. این معارف فقط با هنرمند بودن بدست نمی آید، بلکه پشتوانه اي فلسفی و فکري لازم دارد .
- کار هنر با محتوا پایان نمی یابد، قالب نیز ارزش بسیار دارد؛ ظرف نازیبا مظروف زیبا را زشت جلوه می دهد. هنرمند هم در فرم و قالب هنر خود و هم در قالب مضمون تعهد دارد.
هر ایده، اندیشه و انقلابی که در قالب هنر نگنجیده، ماندنی نخواهد بود.
ارسطو: هنر تقلیدي از طبیعت است.
تولستوي: هنر انتقال تجربه شخصی هنرمند و سرایت دادن این احساس به دیگران است.
هگل: هنر کوششی براي ایجاد زیباییست.
هانري برگسون: هنر صرفاً مشاهده مستقیم واقعیت است.
دسته بندي هنرها در دوران گذشته:
- هنرهاي زیبا که در خدمت هیچ مقصود عاجل نیست و فراورده ي آن ارزشی در درون خود دارد: موسیقی – هنرهاي دستی – هنرهاي ترسیمی – ادبیات – معماري – هنرهاي نمایشی.
- هنرهاي سودمند ( هنرهاي کاربردي )، داراي هدفی فراتر از خود اثر هنري می باشد. مانند سفالینه ي منقوش.
تقسیم بندي هنر در فضاهاي آموزشی و دانشگاهی
- هنرهاي آوایی: که شامل هنرهاي سمعی و شنیداري همچون شعر و موسیقی میباشد.
- هنرهاي بصري: هنرهاي مبتنی بر طرح که اساساً حس بینایی را مخاطب قرار می دهند. مانند: نقاشی، پیکره سازي، معماري، و هنرهاي مشتق مثل گرافیک، طراحی صنعتی و طراحی داخلی در اینجا هنرهاي تجسمی نیز مطرح است که در حقیقت به معنی هنرهایی است که در آنها ماده ي اولیه مجسم و شکل پذیر است؛ مثل معماري و پیکرسازي .
- هنرهاي دراماتیک: که ترکیب و تالیفی از هنرهاي آوایی و هنرهاي بصري هستند؛ مانند تئاتر و سینما.
وجوه مشترك آثار هنری
1 .تخیل به عنوان مهمترین عامل در شکل گیري اثر هنري است.
2 .آثار هنري از عاطفه و احساس هنر سرچشمه می گیرد نه از تفکر منطقی و عقلانی او.
3 .چند معنایی بودن و چند منشوري بودن وجه مشترك سوم تمام آثار هنري است، به این معنا که آثار هنري از تخیل و عاطفه سرچشمه می گیرد و نمی تواند معناي تک بعدي داشته باشد.
از این رو است که هر کس در برابر آثار هنري می ایستد دریافت و استنباط خاص خودش را دارد .
هنر و زیبایی از دیدگاه شهید مطهري
زیبایی را نمی توان تعریف کرد. شکی در وجود زیبایی نیست حتی اگر انسان آن را درك نکند.
انواع زیبایی: محسوس ( زیبایی هاي طبیعی ) – معقول ( در نهایت حس و تخیل است و تنها عقل انسان قادر به درك آن است ) – معنوي ( بر اساس قوه تخیل است. صورت هاي ذهنی و حسنات اخلاقی: گذشت )
فعل زیبا فاعل را زیبا می سازد. حس ناشی از ابزار مادي و حواس پنجگانه است و احساس ناشی از قوه تخیل و دل و عنصري ذهنی است. مانند شعر و موسیقی. بنابراین صنایع شعري باعث زیبایی نمیشوند، بلکه معانی الفاظ روح انسان را جذب خود می کند. مثل فصاحت وبلاغت قرآن.
بندتوکروچه:
زیبایی به مثابه یک حقیقت مستقل از انسان، وجود خارجی ندارد؛ بلکه تفسیر انسان نسبت به هستی، سبب دیدگاه هاي زشت و زیبا می شود.
زیبایی صفت ذاتی اشیا نیست، بلکه در نفس بیننده است.
هنرهای هفت گانه:
- هنرهای دستی: مانند مجسمه سازی، قالی بافی، منبت کاری، شیشه گری و …
- هنرهای ترسیمی: مانند خطاطی و نقاشی
- هنر موسیقی: چهار رکن اساسی در هنر موسیقی وجود دارد که عبارتند از : سازنده ساز – خواننده – رهبر گروه – اهنگساز
- هنر معماری: هنری است که از طراحی، نقشه کشی تا اجرای یک اثر هنری را شامل می شود و میخواهد فضا را به صورت سه بعدی، برای بیننده ترسیم کند.
- هنر حرکات نمایشی: مثل حرکات آکروباتیک، رقص و …
- هنرهای ادبیاتی: مثل شعر، داستان، فیلم نامه، نمایش نامه و …
- هنر سینما، فیلم و تئاتر: فیلم این قابلیت را دارد که تمام هنرهای شش گانه قبلی را می توان در آن نمایش داد، به همین دلیل تاثیر بیشتری از سایر هنرها دارد.
واقعیت های مهم درباره هنر:
- هنر در زمان شکل میگیرد و وابسته به زمان است.
- جریانات اجتماعی، سیاسی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و … در هنر تاثیر شگرف دارند.
- هنر هدف دارد و مانند آینه تلاش میکند تا برگردان تصویری از جامعه و تاریخ باشد.
- جامعه بدون هنر، پژمرده و مرده است.
- برقراری روابط با مخاطب، از دل هنر پدید می آید و هر دو از یک جنس به شمار می روند. روابط شاخه ای از هنر نیست، بلکه ایجاد روابط عین هنر است.
- چنانچه جامعه ای از آثار هنری خالی باشد، در زندگی فردی و اجتماعی آن خلاء عظیمی بوجود خواهد آمد، همانگونه که روابط را حذف کنیم زندگی موازنه خود را از دست می دهد، زندگی بدون رنگ و شعر، بدون معماری، بدون نقاشی، بدون موسیقی، سینما و تئاتر و دیگر ابزارهای هنری، ناقص است و کمبود آن انسان را در خلاء رها خواهد کرد.
- هنر ضرورت یک جامعه است، ضرورتی است که در جهت رشد و باروری اندیشه ها و فرهنگ و زندگی جاری است.
- هر نوع هنری حتی اگر از نوع سطحی ترین هنرها باشد، در صورتی که در خدمت فکر و اندیشه درآید، قابل توجه است، اما اگر هنر در خدمت فکر و اندیشه نباشد، باید آن را فراموش کرد.
- هنر را نمیتوان در قرنطینه نگه داشت: هنر همیشه پابرجاست، مثل یک کوه مقاوم و استوار است، فرهنگ سازی می کند و زایش دارد.
- هنر باید ضمن حفظ جنبه های هنری خود، پیشگام مردم و جامعه حرکت کند. هنر نمیتواند پسگام مردم باشد حتی هنری که همگام با مردم باشد هنر واقعی نیست. هنرمند باید بتواند از مردم پیشی بگیرد و به جامعه نگاه کند.
- هنر از دل مردم می جوشد، اما هنرمند چیزی به مردم می دهد که یا نمیدانند و یا کمتر می دانند و معمولا بی توجه از آن عبور کرده اند.
- آثار هنری، تجارب انسانی است که شکل گرفته و ما از دریچه حواسمان به آنها می نگریم. هر اثری بر اساس قواعد زمان و مکان و تمدن خاص بنا شده است. در درک این مفاهیم باید مثل هنرمند رفتار کرد.
دیدگاه خود را بنویسید